شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید اسکندر غلام زاده حقیقی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آنگاهکه کنار طاقچه اتاق میایستم و رُخ همچو ماه ترا در پشت قاب عکس به تماشا مینشینم، ناگاه دلم میشکند و قطرههای اشک فرصت تماشا را از من میگیرد. در میان موج اشک، شانزدهم اسفند سال ۱۳۴۵ را میبینم که در شهرستان آبادان از راه رسیدی و جمع ما را منور به نور سیمای خود کردی. به یاد میآورم که از همان اوان کودکی تو را با آداب نورانی اسلام و قرآن و محبت به اهلبیت (ع) آشنا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آنگاهکه کنار طاقچه اتاق میایستم و رُخ همچو ماه ترا در پشت قاب عکس به تماشا مینشینم، ناگاه دلم میشکند و قطرههای اشک فرصت تماشا را از من میگیرد. در میان موج اشک، شانزدهم اسفند سال ۱۳۴۵ را میبینم که در شهرستان آبادان از راه رسیدی و جمع ما را منور به نور سیمای خود کردی. به یاد میآورم که از همان اوان کودکی تو را با آداب نورانی اسلام و قرآن و محبت به اهلبیت (ع) آشنا...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمدرضا قیاسی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمدرضا قياسي »
آنگاهکه شمع انقلاب اسلامی به نورافشانی نشست، پروانههای عاشق آزادی به گردش چرخیدند و بالوپر خود را در شعلههای آن سوختند. محمدرضا، که در تاریخ ۱۳۴۴/۱/۱۰ در روستای دهچاه از بخش پشتکوه از توابع نیریز، در میان خانوادهای علاقهمند به اهلبیت عصمت و طهارت (ع) قدم به عرصه وجود گذاشت، یکی از همان پروانههای زیبا بود. دوران کودکی را با همه دشواریهایش در کنار خانواده پشت سر گذاشت و همراه با آنها به شهر نیریز مهاجرت کرد و در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمدرضا قياسي »
آنگاهکه شمع انقلاب اسلامی به نورافشانی نشست، پروانههای عاشق آزادی به گردش چرخیدند و بالوپر خود را در شعلههای آن سوختند. محمدرضا، که در تاریخ ۱۳۴۴/۱/۱۰ در روستای دهچاه از بخش پشتکوه از توابع نیریز، در میان خانوادهای علاقهمند به اهلبیت عصمت و طهارت (ع) قدم به عرصه وجود گذاشت، یکی از همان پروانههای زیبا بود. دوران کودکی را با همه دشواریهایش در کنار خانواده پشت سر گذاشت و همراه با آنها به شهر نیریز مهاجرت کرد و در...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمد حسین منوری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
قلم را جوهری از عشق باید باشد تا بتواند گوشهای از سرگذشت نورانی شهیدانی را بنویسد که از سوختن و خاکستر شدن، پروایی نداشتند. از آنانی بگوید که جز سودای عشق در سر آنها نبود. از سلسله آن به خون نشستگان، محمدحسین منوری بود که ۱۳۴۰/۳/۲۴ در خانوادهای مذهبی و مؤمن به اصول مبین اسلام، در شهرستان نیریز پا به عرصه وجود نهاد. خانواده منوری که خود ازلحاظ مبانی اعتقادی و مذهبی و عمل به شعائر اسلامی سرآمد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
قلم را جوهری از عشق باید باشد تا بتواند گوشهای از سرگذشت نورانی شهیدانی را بنویسد که از سوختن و خاکستر شدن، پروایی نداشتند. از آنانی بگوید که جز سودای عشق در سر آنها نبود. از سلسله آن به خون نشستگان، محمدحسین منوری بود که ۱۳۴۰/۳/۲۴ در خانوادهای مذهبی و مؤمن به اصول مبین اسلام، در شهرستان نیریز پا به عرصه وجود نهاد. خانواده منوری که خود ازلحاظ مبانی اعتقادی و مذهبی و عمل به شعائر اسلامی سرآمد...
زندگینامه جانباز سعید محمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
سعید محمدزاده فرزند اکبر، در تاریخ دوم خرداد ماه سال 1341 در شهرستان نیریز بدنیا آمد. در خانوادهای مذهبی و متدین پرورش یافت و برای فراگیری علم و دانش وارد مدرسه شد. وی دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی نیریز و دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید مصطفی خمینی به اتمام رساند. با اوج گیری انقلاب اسلامی در راهپیمائیها شرکت نموده و به پخش اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) میپرداخت. در همین رابطه بازداشت و مدت ده روز...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
سعید محمدزاده فرزند اکبر، در تاریخ دوم خرداد ماه سال 1341 در شهرستان نیریز بدنیا آمد. در خانوادهای مذهبی و متدین پرورش یافت و برای فراگیری علم و دانش وارد مدرسه شد. وی دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی نیریز و دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید مصطفی خمینی به اتمام رساند. با اوج گیری انقلاب اسلامی در راهپیمائیها شرکت نموده و به پخش اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) میپرداخت. در همین رابطه بازداشت و مدت ده روز...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید اسماعیل چهارراهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد اسماعيل چهارراهي »
پاکی و زیبایی گلهای بهاری در چهرهاش هویدا بود، او که همراه با بهار در اولین روز از فروردینماه سال ۱۳۴۷ در روستای دهزیر از بخش آباده طشک از توابع شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. اسماعیل مرد کار بود و باهمت، آنگاهکه دوره دبستان را در مدرسه شهید آیتالله صدرِ روستای دهزیر بهپایان برد، تصمیم گرفت در شغل شریف کشاورزی روزگار خود را بگذراند. تجاوز دشمن را به کشور اسلامی خود برنتافت و به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد اسماعيل چهارراهي »
پاکی و زیبایی گلهای بهاری در چهرهاش هویدا بود، او که همراه با بهار در اولین روز از فروردینماه سال ۱۳۴۷ در روستای دهزیر از بخش آباده طشک از توابع شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. اسماعیل مرد کار بود و باهمت، آنگاهکه دوره دبستان را در مدرسه شهید آیتالله صدرِ روستای دهزیر بهپایان برد، تصمیم گرفت در شغل شریف کشاورزی روزگار خود را بگذراند. تجاوز دشمن را به کشور اسلامی خود برنتافت و به...
شهدا سال 59 -زندگینامه مفقودالاثر اصغر قادرپناه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز؛ آری! آنانکه درس عشق را در مکتب حسین(ع) آموختند، از کوچههای تاریک گمنامی گذشتند و به سرزمین نور و روشنایی رسیدند. مفقودالاثر یا بهتر است بگوییم جاویدالاثر، اصغر قادرپناه؛ 1/6/1336 در شهرستان نیریز در خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. محیط مذهبی خانواده، از همان کودکی او را در دین و دینمداری، معتقد و مقید پرورش داد. پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی، دوره دبستان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز؛ آری! آنانکه درس عشق را در مکتب حسین(ع) آموختند، از کوچههای تاریک گمنامی گذشتند و به سرزمین نور و روشنایی رسیدند. مفقودالاثر یا بهتر است بگوییم جاویدالاثر، اصغر قادرپناه؛ 1/6/1336 در شهرستان نیریز در خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. محیط مذهبی خانواده، از همان کودکی او را در دین و دینمداری، معتقد و مقید پرورش داد. پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی، دوره دبستان...
خاطره ای از شهید فیروزی
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...
حاشیه عملیات طریق القدس
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات طريق القدس »
یکی از نکات در خور توجه و قابل تأمل حضور برخی از خانوادههای شهدای عملیات ثامن الائمه(ع) در این عملیات بود. آنها با اینکه کمتر از یکماه از شهادت عزیزانشان میگذشت در عین حال، مصمم و با روحیه، برای تداوم راه شهیدانشان و تقویت روحیه رزمندگان در این عملیات حضور پیدا کرده بودند. آقای حاج امانالله. زردشت، که فرزندش بهرام زردشت در تاریخ 5/7/1360 در عملیات ثامن الائمه(ع) به شهادت رسیده بود. همچنین آقای حاج احمد جمشیدی، عموی...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات طريق القدس »
یکی از نکات در خور توجه و قابل تأمل حضور برخی از خانوادههای شهدای عملیات ثامن الائمه(ع) در این عملیات بود. آنها با اینکه کمتر از یکماه از شهادت عزیزانشان میگذشت در عین حال، مصمم و با روحیه، برای تداوم راه شهیدانشان و تقویت روحیه رزمندگان در این عملیات حضور پیدا کرده بودند. آقای حاج امانالله. زردشت، که فرزندش بهرام زردشت در تاریخ 5/7/1360 در عملیات ثامن الائمه(ع) به شهادت رسیده بود. همچنین آقای حاج احمد جمشیدی، عموی...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید اسحاق ولی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اسحاق ولي زاده »
در یازدهمین روز از فروردین سال ۱۳۳۳، همراه با چلچلههای بهاری از راه رسید و اولین گریههای او با آواز قناریها در هم آمیخت و با حضور سبز خود فضای خانه را بهاری در بهار دیگر ساخت. در روستای مشکان از توابع نیریز و در میان خانوادهای متدین رشد کرد و کودکی را با طراوت و شادابی به پایان برد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه شهید آیت مشکان آغاز و به پایان رسانید. سپس ترک تحصیل کرد و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اسحاق ولي زاده »
در یازدهمین روز از فروردین سال ۱۳۳۳، همراه با چلچلههای بهاری از راه رسید و اولین گریههای او با آواز قناریها در هم آمیخت و با حضور سبز خود فضای خانه را بهاری در بهار دیگر ساخت. در روستای مشکان از توابع نیریز و در میان خانوادهای متدین رشد کرد و کودکی را با طراوت و شادابی به پایان برد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه شهید آیت مشکان آغاز و به پایان رسانید. سپس ترک تحصیل کرد و...
شهدا سال 66 -زندگینامه مفقودالاثر عوض بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » مفقودالاثر عوض بیگی »
من چو مفلوکان نمیخواهم که در بستر بمیرم میروم تا همچو مردان در دل سنگر بمیرم بسیجی مفقودالاثر عوض بیگی ۱۳۱۷/۳/۱۰ در روستای بسترم چهارم از توابع آباده طشک نیریز، میان خانوادهای مؤمن و متعهد دیده به جهان گشود. وی از ابتدای کودکی زندگی سادهای را تجربه کرد و به دلیل فراهم نبودن امکانات آموزشی در روستا، موفق به فراگیری علم و دانش نشد. از همان سنین کودکی عشق و علاقه خود را به اسلام و مسلمین نشان میداد و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » مفقودالاثر عوض بیگی »
من چو مفلوکان نمیخواهم که در بستر بمیرم میروم تا همچو مردان در دل سنگر بمیرم بسیجی مفقودالاثر عوض بیگی ۱۳۱۷/۳/۱۰ در روستای بسترم چهارم از توابع آباده طشک نیریز، میان خانوادهای مؤمن و متعهد دیده به جهان گشود. وی از ابتدای کودکی زندگی سادهای را تجربه کرد و به دلیل فراهم نبودن امکانات آموزشی در روستا، موفق به فراگیری علم و دانش نشد. از همان سنین کودکی عشق و علاقه خود را به اسلام و مسلمین نشان میداد و...